مسائل فرهنگی ایران

مقصود فراستخواه در این کاذگاه، با نگاهی انتقادی، به تحلیل جامعۀ امروز ایران پرداخت.
در این کارگاه وی سخن از این گفت که جامعۀ امروز ایران گرفتار چه مسائلیست و این مسائل ریشه در چه سیاستها و نگرشهایی دارد. وی با رویکردی نقادانه به موضوعات گوناگونِ مرتبط با ایران امروز و فرهنگ و خُلقیات ایرانیان پرداخت. همچنین به موضوعاتی چون دموکراسی و عدالت در ایران و مسائل جوانان ایرانی پرداخت. ایشان بیان داشتند با مجموعهای از خشمهای فروخورده و زندگیهای ناکرده روبهروییم. جامعه مطالباتی دارد که احساس می کند امکان پیگیریشان به طور نهادی و سیستماتیک فراهم نیست. انتظارات شهروندان برای مشارکت مؤثر در سرنوشت خویش و بهبود کیفیت زندگی و رسیدن به حق و حقوق شهروندیشان برآورده نمی شود و مجموعه مطالبات و خواستههایشان تامین نمی شود.
دلیل این بیپاسخ ماندن مطالبات اجتماعی به انسدادهای ساختاری بر می گردد. در ساختار محدودیتهایی وجود دارد که بهطور سیستماتیک مانع شنیده شدن صدای مطالبات مردمی از طریق نهادهای مردمنهاد و صندوق رای میشود. خشم، ناراحتی، گلایه و اعتراض در هر جامعهای وجود دارد اما برای فروخورده نشدن و انباشته نشدن یکجای همه آن باید به شکل مطالبات به حوزههای مدنی، مطبوعات و احزاب مختلف و انتخاباتهای آزاد سرریز کند. به صندوقی سرریز کند که امکان گردش واقعی قدرت را فراهم بیاورد. اعتماد به صندوق وبه گردش قدرت از طریق انتخابات آزاد را از بین بردیم وقتی مطالبات، اعتراضها، شکایات و... بهنگام به حوزههای قانونی نیاید و از راه رسمی و با آرامش دنبال نشود و شنیده نشود و پاسخ نگیرد، نتیجهای جز همین اوضاع فعلی ندارد.
اولا باید دقت داشت که این مطالبات حق است. اما اگر از طریق گفتوگو و به حد وسط قائل شدن و منافع عمومی کشور به صورت بینابینی توسط طرفها دنبال نشود آینده خوبی نخواهیم داشت. بیثباتی نتایج خوبی برای کشور ندارد. ولی متأسفانه ساختار رسمی راه روشنی پیش روی معترضان نگذاشته است. گفتوگو شرایطی دارد که به صورت سیستماتیک فراهم نشده است.
باید بدانیم گفتوگوهای تعارفی و نمایشی و فانتزی فایده ندارد. به چانهزنی جدی نیاز داریم. به اینکه در فضای عمومی نخبگان مباحثشان را مطرح کنند. رسانهها در بازتاب دادن این مباحث آزاد باشند. تلویزیونهایی غیر تلویزیون دولتی هم داشته باشیم که فقط صدای دولت شنیده نشود. متاسفانه همه این راهها بسته است. اگر فضا وجود داشته باشد، گفتوگو اتفاق میافتد و به این صورت خشمها تلنبار نمیشود. وجود چنین مکانیزمهایی به پایداری جامعه و ثبات سیاسی کمک میکند و جامعه در این صورت احساس خواهد کرد که سیستم شنوایی دارد. اما الان با یک ناشنوایی سیستماتیک روبهروییم که موجب فوران یکباره خشمهای فروخورده میشود.
ساختار سیاسی ما به ظاهر ساز و کار مدرن شکلگیری ارتباط میان دولت و ملت را دارد. اینها در عمل کار نمیکند، وقتی از توسعه پایدار حرف میزنیم یعنی یک شاخص این پایداری، توسعه بنیانهای اجتماعی است که به تابآوری سیستم اجتماعی و توزیع اختیارات منجر میشود و موجب دوام ایران خواهد بود. یک وجه گفتوگو، چانهزنی نخبگان سیاسی است که در گردش قدرت جا به جا میشوند. نه که این نخبگان، قهرمان و ایثارگر باشند بلکه مجبورند برای رای آوردن در دور بعد به این مطالبات توجه نشان دهند و سعی کنند دستکم به بخشی از آن جامه عمل بپوشانند. برای اینکه نیازمند رای مردم هستند، به نظر مردم توجه میکنند. گردش قدرت به تکثرپذیری کمک میکند و بدون اینکه سیستم بخواهد فرو بریزد و انقلابهای پرهزینه برای جامعه لازم شود، میتوان با عفو عمومی واعلام آشتی ملی و اصلاحات جامعه محور مداوم و به موقع از طریق ظرفیتهای مدنی و ظرفیتهای دموکراتیک تغییر ایجاد کرد و به پایداری یک سرزمین رسید.
گفتوگو در خلا انجام نمیشود. برای گفتوگو باید ساختارهای اجتماعی وجود داشته باشد مثل رسانه های آزاد، تکثر گرایی، نظام دموکراتیک حزبی ، جامعه مدنی قوی، انتخابات بدون استصواب، پاسخگویی مقامات، گردش قدرت. اینکه گفتوگو را فقط در حرف به رسمیت بشناسیم، کافی نیست. اینکه به شهروندان بگوییم اشکال ندارد اعتراض کنید اما پاسخی به اعتراضات ندهیم، نامش گفتوگو نیست. گفتوگو به تضمین آزادی بیان وقبول تغییرات اساسی نیازمند است. اینکه افراد شرکتکننده در یک گفتوگو نگران آزادی پس از بیان خود نباشند و راحت ابراز وجود کنند و متفاوتاندیشی خود را بیدغدغه بروز دهند. وگرنه اگر گفتوگو تصنعی باشد باز بخشی از خشمها فرو خورده میشوند.
انواع مداخلهها در زندگی خصوصی مردم و به رسمیت نشناختن سبکهای زندگی به نام گشتهای اخلاق اجتماعی ضرورتی نداشت. این دخالتها کار را به جایی رسانده که امروز سبک متفاوت زندگی تبدیل به یک مقاومت شده. این مقاومت در هر لحظه ای، آتشفشانی از خشم را یکباره منفجر میکند.
توجه به مسائل فرهنگی در جامعه معاصر ایران از دغدغه های مهم کشور به شمار می رود. هر گونه بحث در باره این مسائل نیاز به داده های تجربی و آمار و ارقام دقیق دارد. تحقیقاتی که پیش از این انجام شده باید مورد بازنگری قرار گیرند و یافته های آنها با یکدیگر مقایسه شود. علاوه بر آن، نیاز به انجام تحقیقات جدید است. بدون این تحقیقات نمی توان شناخت درستی از مسائل کشور و برداشتن گامی در جهت آینده پژوهی آنها برداشت. برخی از صاحبنظران مسائل ایران را تمدنی می دانند، برخی از زمان مواجهه صفویه با غرب، و برخی دیگر نتیجه جهانی شدن و دردسترس قرار گرفتن رسانه های نوین.